برادر جان ۲۹ تیر، ۱۳۹۸۲۹ تیر، ۱۳۹۸04K00 برادر جان خواننده: حسین زمانشعر : علی اکبر یاغی تبار موزیک : محمدرضا چراغعلی تنظیم : محمدرضا چراغعلی آلبوم : تک آهنگ برادر جان در این بهار مرده بی عشق بی انسانسر را مقیم شانه من کن برادر جانسر را مقیم شانه من کن که مدتهاستباران نمی بارد بر این بیغوله بی نانسر را به روی شانه ام بگذار و هق هق کنسر را به امن شانه ام بسپار و غم بنشانما گریه کردیم و قفس هامان قفس تر شدتو گریه کن شاید دری واشد برادر جانتو گریه کن شاید خدای تو دری واکردحتی به آن سوی عدم حتی به گورستاناشکی بریز و خنده بر این خشکسالی کناشکی بریز و خنده کن بر درد بی درمانچاووش خوان سفره بی نانمان کردندبا نام آبادی چنین ویرانمان کردندبا لفظ آزادی صدامان را وجب کردندما را دچار رعشه های نیمه شب کردندمن هم دلم خون است از این کابوس بی پایانمن را حریم هق هق خود کن برادر جاندر این بهار مرده بی برگ و بی بارانمن را رفیق هق هق خود کن برادر جانما هر دو از یک خاک و یک دنیای بن بستیمما هر دو بن بستیم از این رو دل به هم بستیماین بید ها را باد و ما را درد خواهد بردما هر دومان آزاده سروان تهی دستیمسر را به خشم شانه ام بسپار و ایمن باشدنیا پر از تاریکی است اما تو روشن باشمن هم دلم خون است از این کاشانه ویرانحالا تو دوش هق هق من شو برادر جان